حجاب
ح=حريت
ج=جذبه
آ=آبرو و شرف
ب=بندگي
ح=حريت
ج=جذبه
آ=آبرو و شرف
ب=بندگي

من شکایت دارم...
از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست
از آن ها که به سخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛
چـــــرا نمی فهمی؟
این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد
حـــُرمــت دارد !
قلب ، جاده ای است که تنها مسافر آن باید خدا باشد .
قلبی که با غیر خدا آشناست ، کوچه ای بن بست است .
و بي حجابي ما را به كوچه بن بست رهنمون مي سازد .

بسم الله النور
سلام به ماه خدا…
سلام به ماه دلدادگی…
سلام به ماه رمضان …
بارالها:سفره برکتت را گشوده ای تا من میهمانت شوم ای کاش قدر میزبان را بدانم . صدایی می اید ! اری صدای دفهای فرشتگان است ، در اسمان شوری برپا شده است ، هیاهویی بپا شده است ، میلیاردها موجود انسان نما متوجه اتفاقی شده اند و آن ماه میهمانی خدا است . دلها یادش کرده اند صدایش میکنند ، نور را نشان همه میدهند ، ۳۰روز عاشقی و عشق بازی در راه است ، اما در این طریق همه حرمت میزبان را نگه خواهند داشت .
و من هنوز در کنار مسیر جاده ی منتهی به خدا در مانده ام و منتظرم تا کسی دستم را بگیرد . الهی! توفیق ده رمضان امسال نامهای زیبات از همه وجودم برخیزه…. فرصت ده رمضان امسال شب قدر را قدر بدانم و درک کنم …. توفیق ده وقت سحر لحظه دلدادگیم باشد…. از لحظه سحر تا افطار تنها ذکرم برای تو باشد لحظه اخر غرق دروجودت شوم…. عید فطر با تمام وجود حس کنم که ۱۱ ماه باقی مانده را هم رمضان خواهم دانست…. خدایا! کمکم کن ماه رمضان امسال برای من هم ماه رمضان باشد و ۱۱ ماه باقی مانده رمضانی بمانم………………..
خدایا در این ماه فرج آقا امام زمان (عج) را نزدیک بفرما ، سلامتی رهبر معظم انقلای امام خامنه ای و به همه شیعیان جهان مخصوصا پدر و مادر ها ، برادر و خواهر ها و همسران و فرزندان ما عنایت بفرما . خدایا نسل بعد از ما را محب اهل بیت علیه السلام قرار بده . خداوندا به زندگی همه مسلمانان برکت عنایت بفرما و همه کاربران و اعضای سایت رهبران شیعه را که بودنشان نعمت است ونبودنشان غمی به بزرگی عالم سلامتی همراه با سرشاری عنایت فرما .
آمین یا رب العالمین

حجاب جاذبه خوبی ها ودافعه خطاهاست
ما زنان مسلمان و ولايي ايران اسلامي همه با هم در ۲۴ خردادماه ۹۲ در پاي صندوق هاي راي حضور يافته و با انتخاب اصلح خود مشت محكمي بر دهان ياوه گويان خواهيم زد



بعضیها که در استقبال امروز بودند خانمهائى بودند که به آنها میگویند بدحجاب؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چکار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، او دلش، متعلق به این جبهه است. او یک نقصى دارد، ما هم یک نقص، نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید، با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.
رهبر انقلاب؛ دیدار روحانیون در سفر خراسان شمالی، مهر 91 (با تخلیص و ویرایش)

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو میگیری، او که تو را نمیبیند؟»
فاطمه عرض کرد:« او مرا نمیبیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمیبیند ولی بوی مرا که حس میکند.»
رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»
فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند »
رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »
رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام میفرماید:« هیچ کس نمیداند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»
روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تختههایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن میگذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، میدیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست میکردند و مرده را داخل آن میگذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبهدار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچهای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمیشود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»
- بحارالانوار، ج 43، صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189.
- بحار/92/43 اول صفحه
- بحار/189/43
- بحار1/81/43
- بحار/54/43
